هیئت پزشکی فلوریدا در 4 نوامبر رای داد تا قانونی را تصویب کند که پزشکان را از انجام عمل های جراحی بر روی افراد زیر سن قانونی برای تغییر “ویژگی های جنسی اولیه یا ثانویه” و تجویز داروهایی برای سرکوب بلوغ و هورمون ها برای آنها منع می کند. این قانون شامل استثنایی برای بیمارانی بود که قبلاً آن درمان ها را دریافت می کردند.
روانشناس سلامت هلندی توماس استینسما و روانشناس ایتالیایی جیسکا ریستوری مطالعات گذشته را در مورد نارسایی جنسیتی مورد بررسی قرار دادند، که تشریح می کند پریشانی ممکن است به دلیل اختلاف بین هویت جنسیتی و جنسیتی که در بدو تولد به آنها اختصاص داده شده است را تجربه کنند.
دکتر هکتور ویلا، متخصص بیهوشی تامپا و عضو هیئت مدیره منصوب شده توسط فرماندار، گفت که از این قانون حمایت می کند زیرا “درصد قابل توجهی” از کودکان تراجنسیتی به جنسیت تعیین شده خود بازخواهند گشت.
اگرچه این بررسی به این مطالعات اشاره کرد که نارسایی جنسیتی در دوران کودکی “به شدت” با “نتایج لزبین، همجنسگرا یا دوجنسیتی” مرتبط است، اما نگفت که چند درصد از افراد مورد مطالعه خود را به عنوان تراجنسیتی نشان ندادند.
حداقل شش مورد از این مطالعات قبل از تشخیص رسمی اختلال جنسیتی در کودکان توسط انجمن روانپزشکی آمریکا انجام شد. برخی از 10 مطالعه شامل کودکانی که توسط متخصصان پزشکی به مطالعات ارجاع داده شده بودند، نبودند.
این مقاله از khn.org با اجازه بنیاد خانواده هنری جی. کایزر تجدید چاپ شده است. Kaiser Health News، یک سرویس خبری مستقل از سرمقاله، برنامهای از بنیاد خانواده قیصر، یک سازمان تحقیقاتی غیرحزبی در زمینه سیاست مراقبتهای بهداشتی و غیر وابسته به Kaiser Permanente است.
منبع
این کارشناسان گفتند فلوریدا یک آمار مرتبط با یک بررسی آکادمیک مربوط به سال 2016 را اشتباه توصیف کرده است. علاوه بر این، یکی از محققانی که کارش به عنوان منبع آمار ذکر شده است، گفته است که دادههایی که او از آنها استفاده کرده «بهینه» نیست و میتواند منجر به «استنتاجهای اشتباه» شود.
دکتر مردیت مک نامارا، استادیار اطفال در دانشکده پزشکی ییل، به PolitiFact گفت: «آمار 80 درصدی که توسط وزارت بهداشت فلوریدا و رهبری ایالت استفاده شده است، کاملاً نادرست است. پس از مطالعه دقیق بورس تحصیلی ذکر شده توسط دولت، نتیجه گیری ایالت به سادگی نمی تواند با حسن نیت گرفته شود.
رقم 80 درصدی در بررسی به هویت جنسیتی کودکان اشاره نمی کند. تمرکز آن بر تداوم و تداوم نارسایی جنسیتی در بزرگسالی بود. Steensma بعداً نوشت که “استفاده از اصطلاح desistence به این شکل به معنای چیزی در مورد هویت انصراف کنندگان نیست.”
سایر کارشناسان نگرانی هایی را در مورد روش شناسی مطالعات ذکر شده در مقاله ذکر کردند.
Steensma در سال 2018 نوشت: “ما می خواهیم تأکید کنیم که روش مورد استفاده در مطالعات خود را بهینه نمی دانیم … یا اصطلاحات مورد استفاده در ارتباطات ما همیشه ایده آل است.” همانطور که نشان داده شد، ممکن است منجر به سردرگمی و استنتاج های اشتباه شود. “
محققان میخواستند بدانند که آیا افرادی که در کودکی دچار نارسایی جنسیتی شدهاند، هنوز در مراحل بعدی زندگی خود به آن مبتلا هستند یا خیر. آنها نتایج را برای کودکان درگیر با 10 مطالعه انجام شده از 1968 تا 2012 در ایالات متحده، کانادا و هلند بررسی کردند.
مک نامارا همچنین گفت که اتکای فلوریدا به مقاله سال 2016 یک “مشکل فاحش” است زیرا ایالت از در نظر گرفتن حدود شش سال تحقیق جدید غفلت کرده است.
PolitiFact با کارشناسان و داده ها مشورت کرد تا مشخص کند که آیا ناهماهنگی جنسیتی برای گروه بزرگی از نوجوانان “حل خواهد شد”.
وزارت بهداشت و هیئت پزشکی فلوریدا با بیان اینکه 80 درصد از کودکان تمایل خود را برای شناسایی جنسیتی که در بدو تولد به آنها اختصاص داده نشده است، نتیجه بررسی را به اشتباه ارائه کردند.
بررسی آنها از مطالعات نشان می دهد که آنها نشان می دهند که احساسات ناخوشایند جنسیتی برای 85٪ از کودکان “در حوالی یا بعد از بلوغ” از بین رفته است – در حالی که چندین محدودیت را تصدیق می کنند.
برای مثال، مطالعهای که در ماه ژوئیه منتشر شد، به دنبال تخمینی از کودکان تراجنسیتی بود که بعداً از شناسایی جنسیتی که با جنسیت تعیین شدهشان ناسازگار است، دست میکشند. 300 کودک تراجنسیتی را طی پنج سال مورد ارزیابی قرار داد. برای شرکت در این مطالعه، کودکان باید از قبل انتقال اجتماعی را آغاز کرده باشند، که اغلب شامل تغییر نام، کوتاه کردن مو، و ضمایر است.
دوره نظر عمومی برای این قانون در 5 دسامبر به پایان رسید.
در این بررسی آمده است: «ممکن است چندین استدلال وجود داشته باشد که این درصد بالای مقاومت را کاهش دهد. “نرخ تداوم کمتر در مطالعات قبلی، در مقایسه با مطالعات جدیدتر پس از سال 2000، ممکن است نتیجه گنجاندن موارد شدیدتر در مطالعات قبلی نسبت به مطالعات بعدی باشد.”
دو روز بعد، ران دیسانتیس، فرماندار جمهوریخواه فلوریدا، گفت که مراقبتهای تأیید جنسیت «نمونهای از ایدئولوژی است که بر عمل پزشکی پیشی میگیرد» و اظهار داشت که با هیئت مدیره برای اتخاذ موضع علیه آن همکاری کرده است.
دیسانتیس در جریان یک رویداد کمپین در 6 نوامبر گفت: “بیش از 80 درصد از ناراحتی در بین نوجوانان تا زمانی که آنها بزرگتر شوند برطرف می شود.” “پس چرا اعضای بدن آنها را مثله می کنید؟”
محققان پروژه TransYouth دانشگاه پرینستون با شرکت کنندگان به صورت حضوری و آنلاین پیگیری کردند. در پایان این پنج سال، 94 درصد از شرکت کنندگان هنوز ترنسجندر بودند.
در پس تصمیم فلوریدا برای مسدود کردن خدمات بالینی برای نوجوانان تراجنسیتی، یک نکته قابل بحث – که توسط فرماندار ایالت و مقامات عالی پزشکی تکرار شده است – وجود دارد که اکثر موارد ناسازگاری جنسیتی به مرور زمان محو می شوند.
در اوایل سال، وزارت بهداشت فلوریدا از این آمار برای جلوگیری از انتقال پزشکی برای افراد زیر سن قانونی استفاده کرد. در یادداشت آوریل این وزارتخانه آمده است که “80 درصد از کسانی که به دنبال مراقبت های بالینی هستند، تمایل خود را برای شناسایی جنسیت بدون تولد از دست خواهند داد.”
به عنوان مثال، یک مطالعه در سال 1987 از تبلیغات برای استخدام کودکان استفاده کرد. تنها 30 درصد از کودکان معاینه شده «مکرر» تمایل خود را به دختر بودن ابراز کرده بودند. کارشناسان گفتند که اکثر کودکان در آن مطالعه معیارهای فعلی برای نارسایی جنسیتی را نداشتند.
Steensma، که به درخواستهای PolitiFact برای مصاحبه پاسخ نداد، به انتقادات همکارانش در مورد اینکه چگونه از تحقیقات او برای جلوگیری از تأیید اجتماعی و پزشکی برای نوجوانان دارای تنوع جنسیتی استفاده میشود، پاسخ داده است.
همه تراجنسیتی ها نارسایی جنسیتی را تجربه نمی کنند یا به آنها تشخیص داده نمی شود. تشخیص نارسایی جنسیتی بر پریشانی روانی مرتبط با هویت جنسیتی تمرکز می کند، نه خود هویت جنسیتی.
در زمینههای دیگر، «مقاومت» میتواند به پایان ظاهری تنوع جنسیتی و بازگشت به هویتی اشاره داشته باشد که با جنسیت تعیینشده در بدو تولد همسو باشد. در این مقاله، منظور محققین از بین بردن احساسات ناخوشایند بود.
این رقم 80 درصد از مقاله ای در سال 2016 است که در International Review of Psychiatry منتشر شده است.
دکتر کریستین دیتون، متخصص غدد اطفال، گفت که این مطالعات دارای سهم کمی از کودکانی است که در بدو تولد به آنها دختر اختصاص داده شده است – و بنابراین نمونه های معرف جمعیت نیستند. هشت مورد از 10 مطالعه، تنها کودکانی را که در بدو تولد پسر بودند، بررسی کردند.
معیارهای تشخیصی این عارضه عبارتند از “ناهمخوانی مشخص” بین جنسیت تجربه شده و جنسیت تعیین شده در بدو تولد که حداقل شش ماه طول بکشد و “میل شدید به جنسیت دیگر یا اصرار بر اینکه یکی از آنها جنسیت دیگر است.”
|